مرد آن است که خود بِنیستَد
نه آن که به زور بِنیستَند
نیست شدن چیز خوبی است.
نیست شدن برای خود انسانی و اطرافیان و جامعه انسانی مورد نیاز و سخت سودمند است.
مرد بایستی در نیست کردن خود کوشا باشد (آنهم در سه شیفت کاری) البته لازم به ذکر نیست که جامعه و اطرافیان به خوبی زمینه را فراهم کردهاند.!
گونههای نیستی:
1- تمام هست (یا همان هیچ نیست)
این گونه دوست دارد به علائق خود برسد (کتاب بخواند، فیلم ببیند، با دوست دختر خود به تفریح برود و هی برایش قُمپُز در کند و نون بخور نمیری از نیمه کاری داشته باشد و همین گونه نیمه آویزان خانواده (پدر) بماند.
این گونه که در فوق ذکر شد اصلاً چیز خوبی نیست چرا که باعث زحمت نیروی امنیت اخلاقی گشته و بنیان خانواده (منظور اینجا پدر است) را سخت تحریک میکند و باعث میشود جامعه پیر و ناتوان شود و نتواند خوب ت ت بخورد!
2- نیمه نیست : این گونه دارای یک شغل بوده و یک شیفت کار میکند (یحتمل 7-14) او دوست دارد یک فرزند داشته باشد از کار که برمیگردد ناهار بخورد و سپس با فرزندش بازی کند او را به پارک ببرد و برایش کیم - بستنی بخرد و او را دوست بدارد و او نیز او را دوست بدارد ولی اینها همه خیال خوش است در خواب خرگوشها!! چرا که با پول (7-14) پوشک بچه هم دستت نمیدهند چه برسد به خود بچه! (این مورد یک مورد فرضی است که اشتباهاً به فکر نویسنده خطور کرده است)
3- تمام نیست: این گونه از گونهی فرضی نیمه نیست بوجود میآید (یا بهتر است بگوییم که گونهی اغفال شده تمام هست) او سه شیفت کار میکند یک یا دو فرزند دارد که اتوبوسها و خیابانهای شهر را بهتر از فرزندانش و محیط کار را بهتر از خانه میشناسد.
و فرزندانش با انگشت تحیر به او مینگرند و وقتی او تکان میخورد یا غذا میخورد بر این حیرت و تحیر افزوده می شود.
-------------
اندر احولات نیست شدن سخن بسیار است، لیک حوصله نیست. چیزی اگر دارید و حوصلهای هست لطفاً شما نیز بیافزایید.
درباره این سایت